بعضی جاها خیلی خاص هستند ، یا حداقل برای من اینجوریه ؛ یکی از اون جاها شهر کتاب مرکزی در خیابان شریعتی هست .
یک فروشگاه مجهز سه طبقه با ویترینی عالی و یک کافی شاپ کوچیک که می تونی چند ساعتی به علاقه مندیت تو حوزه ی کتاب ، موسیقی و هنر بدون دغدغه برسی .
آرامش خاص ، فضای آرام ، طبقه بندی منظم کتاب ها ، صنایع دستی و سی دی های متنوع در حوزه ی موسیقی چیزیست که ساعت های خوبی رو برات پدید میآره
امکان نداره از اونجا دست خالی برگردی ، واقعاً وجود چنین جایی برای من که غنیمت بزرگی ه ...
دیشب چند ساعتی لابه لای قفسه های کتاب های شعر ووول خوردیم و خرید کردیم ، صنایع دستی رو دید زدیم و چیزهایی خریدیم ، چند دقیقه ای تو کافی شاپ نشستیم و درکنار موسیقی آرام و بی کلامی که توی سالن پخش میشد از مهدی موسوی خوندیم ، از گروس عبدالملکیان ...
پ.ن : پیشنهاد میشود یک بار امتحان کنید
پ.ن : هرچه در شهر اتفاق افتاد | رفت دنیا به باد یا باد | باز با تو ادامه خواهم داد | از تو ای شعر واقعا ممنون ...
لایک
منم رفتم اما اونقدم آروم نیست و رویایی
جای خوبیه برای پیدا کردن کتاب و .. اما نه خواندن کتاب در کافی شاپش چون اکثرا شلوغه البته هر کسی یه جوری کتاب میخونه
من ترجیحا خونه رو انتخاب میکنم
من هم تو کافی شاپش کتاب نخوندم ، فقط از فرصتش استفاده کردم چند تا شعر خوندم _ ولی واقعاً رویایی هست اونجا برای من
کنار هر قفسه کتاب یک صندلی هست که همانجا بنشینی و کتاب بخوانی. جهت اطلاع، اگر دوباره رفتید
باید عاشق کتاب باشید تا اونجا براتون رویایی باشه.
شهرکتاب مرکزی واقعا مثل یه رویاست. یه آرزو
آرزوی منو حسینه که یه همچین جایی مال خودمون باشه، مگه نه؟
قطعاً
حسین جان حوصلت سر رفته؟
عاشق؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به کی میگی؟ جای شما بودم دیگرانو میشناختم بعد نظر میدادم، اون همه آدم با چن تا صندلی؟ رویایی؟ آرزو بر جوانان عیب نیست
ببخشید مادر بزرگ جان، می شه خودتون رو معرفی کنید تا بیشتر با شما آشنا بشیم.
من و حسین روز جمعه رفتیم اونجا برای پرده خوانی. من غرق کتابا بودم حتی اون موقع که مرشد داشت می خوند. اونجا همه چیزش دوست داشتنیه.
حالا شما تعریف کنید