گاه گدار

نوشته های گاه و بی گاه یک دیوانه ...

گاه گدار

نوشته های گاه و بی گاه یک دیوانه ...

چقدر ساده ...

چقدر دوست داشتنت خوب ه

چقدر آروم میشم با تو

نفس هام جون میگیره با

چشمای مهربون تو

همین که تو فکر من ، هستی 

میرم تو اوج رویاهام

میسازم با تو دنیامو

قشنگ و ساده و آسون 

شبیه پروانه ها میشم 

میگردم دور عطر تنت هر دم 

میشم مست و خراب تو

اسیر آن نگاهی که

رهایم کرده از بودن

حالا دیگه تو رو دارم 

همیشه ، هر لحظه و هر آن

فقط کافیست ببندم پلک هایم را

می بینی !؟ ، تو همین جایی

کنار من ، من آشفته ی بی تو 

تو هم ساده نگیر دل رو

بزار تا بمیرم در کنار تو 

...