خلاصه ی همه ی این روزام و قولی که من می تونم بدم
برای ابد
برای همیشه
" گرم یادآوری یا نه ، من از یادت نمیکاهم "
سلامنمی دونم چرا بعضی وقتا چنجره می ذاری تا نور بیاد و بعضی وقتا می بندیشولی دوست دارم بیام بخونم و فکر کنمهر چن که نتونم در موردش چیزی بنویسمراسی یه جوری شدیانگار داری سوسو می زنینکنه یه وقت اینجا رو خاموشش کنیبمون لطفا
قول می دی که بمونی؟
اینجا بودن و موندن و نوشتن مندست خودم نیست بابایی
سلام
نمی دونم چرا بعضی وقتا چنجره می ذاری تا نور بیاد و بعضی وقتا می بندیش
ولی دوست دارم بیام بخونم و فکر کنم
هر چن که نتونم در موردش چیزی بنویسم
راسی یه جوری شدی
انگار داری سوسو می زنی
نکنه یه وقت اینجا رو خاموشش کنی
بمون لطفا
قول می دی که بمونی؟
اینجا بودن و موندن و نوشتن من
دست خودم نیست بابایی